مسألت از رحمت الهى
«اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئلُكَ بِرَحْمَتِكَ» اَللّهُمَّ به معنى «يا اللَّه» است. خدايا، من در باب رحمت تو سائل بوده و گداى درگاه تو هستم. پس سائل بنده است و «مسؤول عنه»، آن كسى كه از او سؤال مىشود، او «ربُّ العالمين» است. على(ع) مىگويد: حالا منِ بندهى تو از تو كه خداى جهانيان هستى سؤال مىكنم، آياوسيله دارم يا ندارم؟ بله، وسيلهى عجيبى دارم، از تو سؤال مىكنم به وسيلهى رحمت تو، كه تو هرگز آن را ردّ نمىكنى و برنمىگردانى. امكان دارد، سؤال شود كه خداوند هرگز آن سؤال را برنمىگرداند، يعنى دست خدا بسته است؟ يعنى نَعُوذ باللَّه خداوند عاجز است؟ خداوند مىترسد؟ نه، خداوند قبلاً خودش قول داده است و قبلاً خودش حقيقتى را بيان كرده است و چون خود خداوند آن حقيقت را بيان كرده است، مولاى بصير و صاحب معرفت از اين وسيله، بهره برمىدارد. آن وسيله چيست؟
وسيله، «رحمت الهى» است. على(ع) مىگويد: خدايا! من به وسيلهى رحمت تو از تو مسألت مىنمايم، خدايا، من بين تو و خودم، رحمت ترا وسيله قرار مىدهم و به وسيلهى رحمت تو از تو سؤالى دارم و مسألت مىكنم و چون تو اين واسطه را رد نمىكنى و برنمىگردانى، پس به سؤال و درخواست من جواب خواهى داد. دقّت نماييد كه به چنين كسى كارشناس مىگويند. دعا كردن كار كارشناس است، كارشناس كسى است كه طرف مقابل را بشناسد و بداند كه طرف مقابل كدام واسطه را رد نمىكند و در برابر كدام واسطه به سؤال سائل جواب مثبت مىدهد. پس على(ع) كارشناس است و در اين جا «رحمت خدا» را واسطه قرار مىدهد. حالا كه على(ع)رحمت را واسطه قرار داد، چرا خداوند رحمت را رد نمىكند. براى اين كه خود خداوند در قرآن اين چنين فرموده است »وَ رَحْمَتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ سورهى اعراف، آيهى 156. ،
وُسْعَتِ رحمت من شامل تمام اشياء هست. حالا، آن چه كه على(ع)سؤال مىكند، آيا آن شىء هست؟ يا نيست؟ خود سؤال حضرت على(ع) شىاى از اشياء است، سؤال حضرت على(ع) از پروردگار يا محبّت الهى است كه شىء است و يا بخشودگى گناهان است كه آن هم شىء است. از قيد معصيت آزاد شدن نيز شىء است. اگر سؤال از قبيل درخواست مقامات بندگى باشد، آن نيز شىء است، سؤال از كمال انسانيّت باشد، آن هم شىء است. از خير دنيا هم سؤال كند شىء است و اگر از خير آخرت سؤال كند آن نيز شىء است. بالاخره على(ع) از يك شىء سؤال مىكند و از لاشىء سؤال نمىكند، زيرا لاشىء عدم است، عدم مورد سؤال واقع نمىشود. وقتى كه از شىء سؤال كرد، خود خداوند در قرآن مىفرمايد: »و رَحْمَتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ« رحمت من شامل تمام اشياء است. پس يكى از اين اشياء سؤال حضرت على(ع) است، زيرا اگر رحمت خداوند به سؤال حضرت على(ع) شامل نشود، نعوذ باللَّه خلاف آيه مىشود و چون خداوند قبلاً «وَسِعَتْ رَحْمَتى» فرموده است، فلذا حضرت على(ع) از فرمودهى خداوند بهره برمىدارد و مىگويد خدايا، من از تو به واسطهى رحمت تو مىخواهم زيرا كه رحمت تو همگانى و شامل تمام اشياء است. ملاحظه مىفرماييد كه على(ع)چقدر عميق و كارشناس است و چقدر به رموز آيات و به سنّت خلقت الهى وارد بوده و اين شخصيّت ممتاز الهى تا چه اندازه به نحوهى سؤال و بيان آشنا است. يك دعاى ديگر هم هست كه در تعقيبات مشتركه وارد شده است، من آن را در قنوت و سجده مىخوانم، در آن جا نيز شبيه اين جمله هست: «اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَكَ اَرْجى مِن عَمَلى و اِنَّ رَحْمَتَكَ اَوْسَعُ مِن ذَنْبى، اَللّهُمَّ اِنْ كانَ ذَنْبى عِنْدَكَ عَظيماً، فَعَفوُكَ اَعظَمُ مِن ذَنبىِ، اَللَّهُمَّ اِنْ لَمْ اَكُنْ اَهْلاً اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَكَ، فَرَحْمَتُكَ اَهْلٌ اَنْ تَبلُغَنِى و تَسَعَنى، لِانَّها وَسِعَتْ كُلِّ شَىْءٍ، بِرَحمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمين» عرض من در جملهى «اللّهُمَّ لَمْ اَكُنْ أهْلاً اَنْ اَبلُغَ رَحمَتَكَ» است كه مىگويد: خدايا، اگر من به علت روسياهى و ناقص بودن، اهليّت و صلاحيّت ندارم كه به رحمت تو برسم، لكن در رحمت تو اين اهليّت است كه مرا فرا بگيرد؛ زيرا خودت اين چنين فرمودهاى «لِاَنَّها وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ». يكى از اشياء نيز من هستم، اگر روسياه هستم، گنهكار هستم، جهنّمى و محروم هستم، بالاخره شىء هستم و تو خود فرمودهاى كه رحمت من بر تمامى اشياء شامل است، پس رحمت تو بر من نيز شامل است. ائمّه(ع) از اين جمله و از اين فرمودهى خداوند استفادههاى فوقالعاده كردهاند كه يك موردش همين جا است، خدايا، من از تو سؤال مىكنم به واسطهى رحمت تو كه شامل تمام اشياء و تمام دايرهى وجود است و در تمام عالم هستى توسعه دارد، من از آن رحمت بىمنتها و بىنهايت تو سؤال مىكنم كه سؤالم هرگز به موجب اين آيه ردّ نمىشود. على(ع) سپس به يك وسيلهى ديگر دست مىزند و مىگويد: «و بِقُوَّتِكَ الَّتى قَهَرْتَ بِها كُلَّ شَىْءٍ». خدايا! من از تو سؤال مىكنم به وسيلهى «قوّت و نيروى» تو. آيا در خداوند قوّت و نيرو هست؟ بله، زيرا كه خداوند داراى «قدرت» است و قوّت از آثار و از لوازم قدرت است و معناى قوّت اين است كه در موجودى قدرت باشد و آن موجود به واسطهى آن قدرت عملى انجام دهد و به انجام كارهاى مشكل غالب باشد و هر مشكلى را حلّ كند. نام اين را قوّت مىگويند، خدايا! تو داراى قوّت مطلقى و من قوّت ترا واسطه قرار مىدهم و به واسطهى آن قوّت تو از تو سؤال مىكنم آن چنان قوّتى كه تو با آن قوّت به همهى اشياء و به هر چيزى قادر و قاهر و مسلّط هستى.
برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح دعاي كميل (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.