«مُنتهی الحِلم»امام حسين وياران باوفايش
اگر انسان بدون تعصّب و تحریف جریان کربلا را مطالعه کند میبیند که امام حسین(ع) و اصحاب و اهل بیت او یک کلمهی خلاف ادب و اخلاق که حاکی از غضب باشد، بر زبان نیاوردهاند. آنان خطبه و رجز خواندهاند و حق را بیان کرده اند؛ ولی کلمهای که حاکی از غضب و خشم باشد نگفتهاند. منتها در اینجا از آن با حلم تعبیر نمیکنند، بلکه آن را صبر تعبیر میکنند. صبر و حلم دو برادرند. به طوری که در مورد صبر و حلم صحنهی کربلا گفته اند: «قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِكَ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ».[1] واقعاً جای تعجّب است که یک انسان همهی آن مصائب و مشکلات و ضربات را ـ که همه به ناحقّ بود ـ متحمل شود، ولی یک کلمهی خلاف ادب نگوید.
اهل کوفه با نامه امام حسین(ع) را دعوت کردند و سپس با آن حضرت آن گونه معامله کردند. آقایان ذاکرین به هنگام ذکر مصیبت میگویند که آقا گفته است: «ای نامردان اهل کوفه». این جمله ظاهراً اشکال هم ندارد. امّا در حقیقت خود اباعبدالله(ع) و اصحاب و یارانش ابداً این کلمه را نگفتهاند. حتی آنهایی که به صورت مهمان وارد شده بودند، آنها هم این را نگفته اند. این مکتب کوچک یک مکتب والایی است. زیرا که در رأس جریان کربلا حسین بن علی(ع) است که «مُنتهی الحِلم» است. حسین بن علی(ع) اطرافیان خودش را با منصب امامت و کرامت و فضیلت اداره میکرد. در صحنهی کربلا در بین اطرافیان امام حسین(ع) ، و حتّی در بین اسراء و خانمها نیز یک بر خورد خلاف اخلاق نبود. آنان هرگز نگفتند ای نامردان و ای عهدشکنان، چرا ما را دعوت کردید؟ اینها سخنان بدی هم نیستند، گلایهای است که انسان باید بکند. ولی حسین بن علی(ع) و یاران او این را هم نگفتند، چون منطق قوی و نیرومند داشتند.
برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح زيارت جامعه كبيره (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود
[1]ـ بحار الأنوار (ط - بيروت) جلد 98 ، صفحهی 322.