ائمّهی اطهار (علیهم السلام) پیشوایان هدایت
«السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى». قبل از اینکه بنده هدایت را معنی کنم، به یک نکته اشاره میکنم و آن این است که ائمه )علیهم السلام) پیشوایان و امامان هدایت هستند. امام هدایت یعنی کسی که پیشگام، پیشوا، و رهبر هدایت است. رهبر یک شیء، مقدّم بر آن شیء میباشد. به طوری که میگویند فلانی امام علم نحو، امام علوم طبیعی، و امام جماعت است. امام نماز جماعت یعنی کسی که پیشرو و مقدّم در نماز جماعت است. او داخل در نماز جماعت نیست و از صفهای نماز جماعت بیرون و در جلو است. پس امام هر شیء از آن شیء جلوتر است و داخل در آن شیء نیست. پس امام که از شیئی پیشرو است و داخل آن شیء نیست، راهگشا و رهبر آن شیء میباشد.
ائمّه)علیهم السلام(امامان هدایت هستند؛ پس از هدایت جلوتر و پیشقدم میباشند. آنان داخل در هدایت نیستند، یعنی اینکه محتاج به هدایت نمیباشند. ائمّه)علیهم السلام) احتیاجی به هدایت ندارند تا آن را دریافت نمایند، بلکه دیگران را به هدایت راهنمایی میکنند؛ هم پیشروِ هدایت هستند و هم پیشروِ هدایت یافتگان هستند؛ آنان نفس هدایت و هدایت بخش هستند. بقیّه انسانهای کامل و بی نظیر در هر مرتبه که باشند، محتاج به هدایت هستند و در سایه هدایت ائمه)علیهم السلام) میتوانند به مرتبهای بلند کمال انسانیّت برسند. ولی ائمه )علیهم السلام) از هدایت بالاتر و برتر هستند و خودشان مستغنی از هدایت هستند. پس آنان «أَئِمَّةِ الْهُدَى» هستند.
بنده برای شاهد عرضم آیه ای از قرآن مجید میخوانم که میفرماید: «... أَفَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى ...».[1] یعنی آيا كسى كه به سوى حقّ رهبرى مىكند سزاوارتر است که مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمىنمايد مگر آنكه [خود] هدايتشود. توضیح آیه این است که میفرماید: انسانها دو طبقهاند، عدّهای از آنها که بسیار اندک هستند طبقات دیگر جامعه را به حقّ هدایت میکنند، امّا خودشان محتاج به هدایت نیستند. طبقهی دیگری هم هستند که از نظر تعداد بینهایت زیاد هستند و محتاج هدایتاند. آیه شریفه میفرماید: آیا تبعیّت از این تعداد اندک که جامعه را هدایت میکنند و محتاج به هدایت نیستند بهتر است؟ و یا تبعیّت از افراد دیگری که خود محتاج و نیازمند به هدایت هستند؟ عقل انسان کدامیک از این دو را برای تبعیّت انتخاب میکند؟ قطعاً کسی که هدایتگر است بهتر از کسی است که خود محتاج به هدایت دیگری است. بالاترین انسان هدایت کننده همان امام است که به هدایت دیگری محتاج نیست و مصداق «أَئِمَّةِ الْهُدَى» میباشد.
اگر شما به این نکته توجّه کرده باشید، متوجّه میشوید که اگر این منصب و کرامت در انسانی پیدا شود، بر تمامی معجزاتی که تا کنون نقل کرده اند مقدّم است. «أَئِمَّةِ الْهُدَى» بودن بر تبدیل کردن عکس شیر به شیر واقعی، و کشتن اژدها در کوچههای مدینه، و امثال این کراماتی که آقایان از ائمّه: نقل کرده اند، مقدّم است. حتّی منصب «أَئِمَّةِ الْهُدَى» از کندن درِ قلعهی خیبر نیز مقدّم است. این که یک انسان خودش در ذات خودش غنی از هدایت باشد، در تمام شؤون و شاخههای کمال انسانی کامل باشد، رهبر هدایت دیگران باشد، خودش پیشوا و امام هدایت باشد، هدایت محتاج و دنباله روی او باشد، و او هدایت بخش و هدایت آفرین افراد دیگر باشد، از تمامی کرامتها و معجزات و کمالات دیگر بالاتر است. پس شیعه آن بزرگواران را خطاب میکند و میگوید: «السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى»؛ یعنی سلام بر شما امامان معصوم(ع) که امامان هدایت هستید، نه امام جماعت و نه امام به معنی رهبری حکومت، بلکه مغز هدایت افراد بشر شما هستید. سعادت، خوشبختی، و کمال انسانی به معنای واقعی و تکوینی بشر شما هستید. شما هستید که افراد بشر را به سعادت انسانی میرسانید.
برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح زيارت جامعه كبيره قسمت دوم (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود .
[1]- سورهی یونس، آیهی ۳۵.